***ساحل وعلی دوتا جون جونی***

روزانه های زندگیمون

***ساحل وعلی دوتا جون جونی***

روزانه های زندگیمون

دعوت کردن به سبک مادر همسر

 

 

سلا م علیکم دوستای خوبم ... خوبید؟  

 دقت کردید این روزا همش حس وحال دوران مدرسه و داره؟ هوا عالی .. من که یااد اون وقتا میفتم بزرگترین  

دغدغه مون لواز م تحریر  لباس فرم واینجور چیزا بود . ... آه ه ه ه ه ه ه ه  جوانی کجایی که یادت بخیر  

این روزا  عادی میگذره صبح اگه دلم خواست حوالی ساعت  ۹:۳۰ میرم شرکت  اگه ام حسش نبود  ۴  به بعد  

میرم .. یه منشی ام استخدام کردم... جونیا حالا فکر نکنید چه شرکتی دارم من .. نه  جونای من یه دفتر فنی مهندسیه  

که سرونهش به دواتاق ام نمیرسه  ا من فقط کارای طراحی سایت انجام میدم  ... اونم به خاطر علاقه وافرم به رشته 

تحصیلیم خواستم از حالا یه کاری هرچند کوچیک انجام بدم  تا یه جورایی  با بازار کار آشنا بشم و به کارم مسلط .. البته 

که من یه شریکم دارم  که ایشونم کارای پروژ ه ای  وسنگین اغلب شرکتای تقریبا بزرگ  و تو مایه های برنامه نویسی  

ژیشرفته کار میکنن.  بهر حال راضی ام   وزیادم نمیخوام تو کارم غرق بشم و نتونم به بعد ای مهمتر زندگیم برسم  

در آمدشم برام خوبه .. حالا اگه انشالله سال بعد رفتیم  (دایما دارم دل خودمو صابون میذنم  .. یعنی میشه؟؟؟) قطعا

بازار کار بهتری  و  شرکت های بزرگتری استخدام خواهم شد... 

دیروز آقای همسر جان ساعت ۱ اومد دم دفتر دنبالم  .. وای گرسنم بود ...   از شب  میگو پلو  برداشته بودم واسه ناهارمون  

من زیاد میگو خور نیستم .. اما علی خیلی دوست میدارد   سر خیابونمون  یه آبمیوه فروشی هستش  دو تا آب طالبی زدیم بر بدن  من همچنان داشتم  به این فکر میکرد م که من  میگو پلو دوست نخواهم داشت و دلم یه غذایی دیگه میخواد  

و داشتم در موردش با علی حرف میزدم که گفت :  شما جون بخواه بریم کباب؟ دوستان باور کتید خسته شدم از کباب  

یه بار نشد  این آقای همسر ما  بگه بریم فست فود  میگه با  این چیزا سیر نمیشم ...  منم در حال رد کردن  پیشنهاد  

همسر گرام بودن  که گئشیشون زنگ خورد و مامان علی بود گفت دلمه درست کردم منتظرتونیم بیاید..  

وای نمیدونید چقد خوشحال شدم ..  

 

یه نظر سنجی :

 

وقتی خانواده علی میخوان دعوتمون کنن  یا  متالا غذای مورده علاقمونو پختن   زنگ میزنن به گوشی علی  

 البته بیشتر مامانش  و من همیشه ناراحت میشم آخه   معمولا  باید با خانم خونه تماس گرفت  و دعوت کنی  نه آقا 

 واسه شمام اتفاق افتاده  طبیعیه یا من زیادی حساسم؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.