-
همینجوری...
پنجشنبه 13 فروردین 1394 13:45
چرا نمیشه برا کسی نظر بذارم ...دوستای خوبم میخونمتون اما اون کده هست آفرین همونو میگم برام نمایش نمیده ....من الان تو یه دشت پر از گلم .. حتما شمام توطبیعت هستین ... خوش بگذره....بوووس اینم هفت سین من خواستم چنتا عکس از امروز بگیرم متاسفانه شارز دوربین تموم شد بای
-
تعطیلات نوروز ما
سهشنبه 11 فروردین 1394 17:36
-
سال نو مبارک
شنبه 1 فروردین 1394 21:10
سلام دوستای خوبم عیدتون مبارک ... امیدوارم سالی سرشار از سلامت وسعادت و شادکامی موفقیت داشته باشید.
-
اتفاقات این چند روز
شنبه 29 شهریور 1393 21:06
-
شله زرد خانم پز
چهارشنبه 5 شهریور 1393 20:32
-
دعوت کردن به سبک مادر همسر
دوشنبه 3 شهریور 1393 17:34
سلا م علیکم دوستای خوبم ... خوبید؟ دقت کردید این روزا همش حس وحال دوران مدرسه و داره؟ هوا عالی .. من که یااد اون وقتا میفتم بزرگترین دغدغه مون لواز م تحریر لباس فرم واینجور چیزا بود . ... آه ه ه ه ه ه ه ه جوانی کجایی که یادت بخیر این روزا عادی میگذره صبح اگه دلم خواست حوالی ساعت ۹:۳۰ میرم شرکت اگه ام حسش نبود ۴ به بعد...
-
<سوتی>
جمعه 31 مرداد 1393 13:52
چن روز پیش خونه مادر شوهرینا دور هم نشسته بودیم بجث زلزله ایلام بودش هرکی یه نظری میداد یهویی مادر شوهر گفت: اینچور مواقع (زلزله) باید آیت الکردی بخونی یه دفعه جمعیت ترکید از خنده جالب اینجاست که ناراحتم شدن ا وبا قیافه حق به جانب میگه مگه غلط میگم ...؟؟ اون وسط برادر همسر خطاب به مادر شوهر گفت مامان جان آره دیگه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 مرداد 1393 15:20
عید سعید فطر پیشاپیش مبارک
-
عکس
دوشنبه 23 تیر 1393 18:57
درخت انار خونه پدر آقای همسرم
-
سه روز دوری
یکشنبه 22 تیر 1393 15:54
بدون رمز سلام دوستای خوبم . الان که نشستم به نوشتن لپ تاب و گذاشتم رو پام و پاهام داغ شده حسابی یه جایی خوندم که گذاشتن لپ تاب وتبلت و... واسه خانوما خوب نیست شما اطلاعی دارید؟ من که خیلی وقتا این کارو میکنم. ماه رمضون وخیلی دوست دارم احساس عجیبی بهم میده با اینکه سخته برام و تقریبا تا افطار محو میشم اما سعی میکنم...
-
عقد دردانه ی مامان
پنجشنبه 19 تیر 1393 15:49
سلام . بدون فوت وقت میرم واسه تعریف ها . تو اون یکی وبلاگم گفته بودم بالا خره داداشی ما عاشق شد و نیمه گمشده خودشو وپیدا کرد و شب تولد من بهمون گفت .خیلی خوشحال شدیم آخه داداشم از لحاظ تحصیلی شغلی درآمدی و.. چیزی کم نداشت اما همش این دست واون دست میکرد از خیل کسانی که خواهان داداشم بودن دل به کسی نمیداد اینو واقعا...
-
کجایی ساحل؟
چهارشنبه 18 تیر 1393 16:14
سلام دوست جونای من احوالات شما خوبه ؟ عبادتون قبول میدونم غیبتم خیلی زیاد شد .راستش بعد اون اتفاقی که برای آقای همسرم افتاد دیگه دستم به نوشتن نرفت هرچند که خدارو شکر وبا دعاهای شما دوستان بهبودی کامل حاصل شد از طرفی ام قبل ماه رمضون جشن عقد داداشم بودش وکلا سرگرم اما همیشه اکثرتونو میخوندم ودل تنگتون بودم یه چیز دیگه...